حریم آسمانی

ساخت وبلاگ

خســـــــــــــتهـ ام

مثل رودے ڪهـ هــر چهـ میرود بهـ دریا نمیرسد.

دســـــــــــــــتانم

بگیرشـــــــــــــان

ڪهـ سخت نیــــــــــــــــازت دارند.

خدایا...

تنهــایم نگــــــــذار

مثــــــــــــل هــمیشهـ

...

روحم را بهـ جرعهـ اے لبخند بهـ جسمم ببخش

مثـــــــــــل هــمیشهـ

...

حریم آسمانی...
ما را در سایت حریم آسمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cchadorekhaki313f بازدید : 6 تاريخ : سه شنبه 27 دی 1401 ساعت: 20:00

با سلام.به دنیای نیلوبلاگ و وبلاگ جدید خود خوش آمدید.هم اکنون میتوانید از امکانات شگفت انگیز نیلوبلاگ استفاده نمایید و مطالب خود را ارسال نمایید.شما میتوانید قالب و محیط وبلاگ خود را از مدیریت وبلاگ تغییر دهید.با فعالیت در نیلوبلاگ هر روز منتظر مسابقات مختلف و جوایز ویژه باشید. در صورت نیاز به راهنمایی و پشتیبانی از قسمت مدیریت با ما در ارتباط باشید.برای حفظ زیبابی وبلاگ خود میتوانید این پیام را حذف نمایید.جهت حذف این مطلب وارد مدیریت وب خود شوید و از قسمت ویرایش مطالب قبلی ،مطلبی با عنوان به وبلاگ خود خوش امدید را حذف نمایید.امیدواریم لحظات خوبی را در نیلوبلاگ سپری نمایید... حریم آسمانی...ادامه مطلب
ما را در سایت حریم آسمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cchadorekhaki313f بازدید : 15 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 18:39

 آواز عاشـᓆـانـہ   آواز عاشـᓆـانـہ ے ما در گلو شڪست                                   פــᓆ با سڪوت بود، صدا در گلو شڪست   دیگر دلم هواے سرودטּ نمے ڪند                                   تنها بهانـہ ے دل ما در گلو شڪست   سربستـہ ماند بغض گرہ פֿـوردہ در دلم                                   آטּ گریـہ حریم آسمانی...ادامه مطلب
ما را در سایت حریم آسمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cchadorekhaki313f بازدید : 14 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 15:17

حریم آسمانی...
ما را در سایت حریم آسمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cchadorekhaki313f بازدید : 27 تاريخ : جمعه 24 دی 1395 ساعت: 12:46

بسم الله... روزی سه وعده جای غذا غبطه میخورم...هرشب به حال اهل بکا غبطه میخورم...من از دعای مادر خود سینه زن شدم..بر مادرم به وقت دعا غبطه میخورم.. فرق است میان غبطه و بخل و حسد عزیز...پلکم همیشه تر شده تا غبطه میخورم...با روضه خوان مجلستان گریه میکنم...بر ذاکران و سوز صدا غبطه میخورم...ای پیر غلامهای حسینیه های عشق..هر دم به موی و روی شما غبطه میخورم...بر چایی ریز روضه تان وقت ریختن...بر استکان به قصد شفا غبطه میخورم...با یاد چای تلخ نجف چای روضه را..من با نبات و قند نه,با غبطه میخورم..آنها فدا شدند که ما زندگی کنیم..من بر رشادت شهدا،غبطه میخورم..حتی به درد کشته شدن هم نمیخورم...بر گوسفند نذر عزا،غبطه میخورم..من روز و شب به کرببلا فکر میکنم..یعنی همیشه و همه جا،غبطه میخورم..حال مجاورین حرم هم حکایتی است..هر شب کنار فاصله ها،غبطه میخورم...دیدم پیاده های حرم پا برهنه اند..بر زخم ها و تاول پا،غبطه میخورم..دارد تمام میشود این ماه اشک و خون..هر دم به ماه خون خدا،غبطه میخورم..این اربعین اگر نروم تا به کربلا...بر زائران کرببلا غبطه میخورم... خون دل نوشت: خواهـــــرم !!!بــاور کن اعضای بدنت حریم آسمانی...ادامه مطلب
ما را در سایت حریم آسمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cchadorekhaki313f بازدید : 24 تاريخ : جمعه 24 دی 1395 ساعت: 12:46

اشتباه کامپیوتر همه داستان از وقتی شروع شد که برای اولین بار در دانشگاه برای ثبت نام از کامپیوتر استفاده کردند. امینه در آن زمان تازه دوران دبیرستان را تمام کرده و به عنوان یک دانش آموز بسیار موفق از چندین پیشنهاد بورس تحصیلی برخوردار شده بود. او همزمان با آغاز تحصیل به روزنامه نگاری در یک نشریه ایالتی کلرادو می پرداخت و در عین حال به خاطر تعصب شدید مذهبی خود به فعالیت های تبلیغی مسیحی نیز مشغول بود.وی در زندگی خانوادگی خود نیز مشکلی نداشت و همه چیز خیلی عادی پیش می رفت تا اینکه هنگام ثبت نام و اخذ واحدهای ترم جدید توسط کامپیوتر یک واحد درسی او به اشتباه ثبت شد و او به دلیل مسافرت به اوکلاهاما با دو هفته تاخیر از موضوع مطلع شد و وقتی با نگرانی و ناراحتی به اداره آموزش دانشگاه مراجعه کرد فهمید که تنها راه باقی مانده شرکت در کلاسی است که غالب حاضران آن را مسلمانان عرب تشکیل می دهند. او در شرایط بسیار سختی قرار گرفته بود، از یک طرف از همراهی با عرب های مسلمان که آنها را به استهزاء می نامید به شدت نفرت داشت و از طرف دیگر در صورت انصراف از بورس تحصیلی محروم می شد.دو شبانه روز با ناراحتی و حریم آسمانی...ادامه مطلب
ما را در سایت حریم آسمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cchadorekhaki313f بازدید : 33 تاريخ : جمعه 24 دی 1395 ساعت: 12:46

ماموریت تبلیغی!او کار خود را از همان روزهای نخست شروع کرد و با هر بهانه ای به گفت وگو با دانشجویان مسلمان می پرداخت و از آنها می خواست که با تبعیت از مسیح خود را نجات دهند و برای آنها شرح می داد که چگونه مسیح خود را فدا کرده تا آنان را نجات دهد. وی می گوید: وی قرائت قرآن کریم را آغاز کرد و تمام آن را به همراه دو کتابی که دوستش داده بود، خواند و به مرور چنان در مطالعه غرق شد که در فاصله یک سال و نیم 15 کتاب اسلامی را مطالعه کرد ودوباره به قرائت کامل قرآن پرداخت و هر چیزی که به نظر می رسید بتواند بهانه ای برای ایراد و اشکال باشد، یادداشت می کرد اما به مرور دچار تردید و ابهام و پرسش های بیشتر می شد. بی آنکه بخواهد ذهنش با موضوعاتی درگیر شده بود که تصورشان را هم نمی کرد. آرام آرام تغییراتی در رفتارش پیدا شد، بیشتر فکر می کرد و همیشه در حال مطالعه بود، به بارها نمی رفت و مشروبات الکلی را کنار گذاشته بود، گوشت خوک نمی خورد و سعی می کرد در مهمانی های مختلط شرکت نکند. این تغییرات طوری بود که شوهرش را به شک و تردید دچار کرد: ولی در نهایت شوهرش امیدوار بود آشفتگی فکری همسرش بعد از مدتی پایان ی حریم آسمانی...ادامه مطلب
ما را در سایت حریم آسمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cchadorekhaki313f بازدید : 31 تاريخ : جمعه 24 دی 1395 ساعت: 12:46